از مسائل ایمنی هستهای، تریتیم موجود در سوخت و رادیواکتیوشدن مواد ساختاری در اثر تابش نوترونهاست.
۱- تریتیم: تریتیم یک ماده رادیواکتیو است که با نیمه عمر 12 سال فروپاشی از نوع بتا دارد. بیشینه انرژی تابش بتا keV 6/18 و متوسط انرژی آن keV 7/5 است. حتی با وجود این رادیواکتیویته ضعیف، باید تریتیم تحت محافظت قرارگیرد زیرا بهآسانی بصورتی از آبهای (THO, T2O) پخش میشود. در دماهای معمولی تریتیم در محفظهای قابل نگهداری است، اما در دماهای بالاتر نشت پیدا خواهدکرد. این ماده در بدن برای مدت طولانی باقیمانده و اثرات خاصی بر اندامهای تولیدمثل آن میگذارد. از نقطه نظر ایمنی باید مقدار تریتیم ذخیره شده در یک محفظه با دمای بالا را کاهش داد. اگر ترکیبات جامد لیتیم (Li2Al2O4, Li2O) به عنوان ماده زاینده تریتیم مورداستفاده قرارگیرند، میتوان از مقدار تریتیم موجود در هر محفظه کاست.
در طرحهای حفاظتی تریتیم تمامی جوانب ممکن مورد بررسی قرارگرفتهاند. به عنوان مثالی از عملیات پایه، روشی است که در آن به جای یک محفظه از چند محفظه کوچکتر استفاده میکنند تا اثرات ناشی از حوادث به فضای کوچکتری محدود شود. در این روش ذخیرهسازی چند سیستم مونیتور و رسام مورد استفاده قرار میگیرد.
2-رادیواکتیویته القایی: مواد ساختمانی یک راکتور قدرت گداخت، در اثر تابش نوترونی رادیواکتیو میشوند. این مواد رادیواکتیو را باید جمعآوری و سپس خارج کرد. رادیواکتیویته این مواد طول عمر راکتور را افزایش میدهد، همچنین در ضمن فروپاشی آنها انرژی حرارتی آزاد میشود در نتیجه لازم است آنها را خنک کرد. مسئله ایمنسازی راکتور از نظر این رادیواکتیویته ایجاد شده بسیار حائزاهمیت است، چون مهندسان به منظور تعویض و تعمیرات ضروری نمیتوانند به راکتور نزدیک شوند.
رادیواکتیویته ایجاد شده، به نوع ماده بستگی دارد. بنابراین از نقطه نظر ایمنی این نکات اهمیت دارند پس باید، مواد بصورتی انتخاب شوند که رادیواکتیویته آنها نیمه عمر بلندی نداشته باشد، سریع تبخیر نشود و در بدن موجودات زنده تمرکز پیدا نکند. بر اساس تحقیقات صورت گرفته Nb از نظر ایمنی دارای کمترین ارزش است، از سوی دیگر Al, V, SiC و C میتوانند در برابر مقادیر خفیف رادیواکتیو با نیمهعمرهای بلند مقاومت کنند. وقتی Nb در راکتور مورداستفاده قرار میگیرد انرژی حرارتی آزاد شده حدود چند صدم کل قدرت راکتور است و در حالت استفاده از V کمتر از یک هزارم آن خواهد بود. در مقایسه با یک راکتور شکافت، انرژی حاصل از واپاشی هستهها در یک راکتور گداخت مسئله مهمی به شمار نمیآید.
مسائل ایمنی غیرهسته ای
1- پلاسما در مرکز راکتور:
اولین مسئله ایمنی، انفجار هستهای پلاسما میباشد. در روش محصورسازی مغناطیسی پلاسما، آهنگ واکنش هستهای ذرات پلاسما، از آنجا که فشار پلاسما با فشار مغناطیسی به تعادل میرسد، در نواحی خاصی نمیتواند افزایش پیدا کند. به عنوان مثال اگر چگالی یا دمای یون در اثر یک ناپایداری به صورت موضعی یا لحظهای افزایش یابند، این افزایش در سراسر پلاسما گسترش پیدا نمیکند و نمیتواند برای مدت زمان طولانی دوام داشتهباشد. وقوع یک حادثه معمولاً زمان محصورسازی پلاسما را کاهش میدهد یا بر ناخالصیهای موجود در آن میافزاید، در نتیجه خروجی راکتور را کاهش خواهدداد. با پایینبودن چگالی پلاسمایی مانند 1020 ذره بر متر مکعب، جرم کل سوخت راکتور چندان زیاد نخواهد بود. تحت چنین شرایطی وقوع یک انفجار هستهای بعید به نظر می رسد.
در راکتور گداختی که از محصورسازی لختی استفاده میکند سوخت به شکل قرصهای کوچک تهیه شدهاست. در این نوع راکتور به عنوان مثال افزایشی در جرم سوخت هدف یا افزایش انرژی محرک، عدم توازنی در تطبیق شرایط عملکرد راکتور به وجود میآورد که در نتیجه باعث افت توان خروجی راکتور خواهدشد.
کل انرژی حرارتی پلاسما J 108×4/6 برای راکتور UWMAK اگر به شکل غیریکنواخت به دیواره اولیه برسد، بار دیواره به میزان J/cm225 افزایش پیداخواهدکرد. چنین شار انرژی دمای دیواره با ضخامتcm 1 را فقط چند درجه بالا میبرد. اما اگر این شار در ناحیه کوچکی از دیواره تمرکز پیدا کند باعث ذوب یا تبخیر مواد آن خواهدشد. که این خود مقدمه حوادث بزرگتری میتواند باشد به همین جهت پوشش دیواره اول به واحدهای کوچکی تقسیم شده تا به آسانی تعویض شوند.
2-لیتیم: لیتیم از نظر شیمیایی بسیار فعال است. وقتی در معرض هوا قرار میگیرد میسوزد، همچنین با بسیاری از مواد واکنش شدید انجام میدهد. در طراحی راکتور اگر از ترکیبات غیرفعال استفادهشود، مشکل ایمنی راکتور از نظر لیتیم برطرف خواهدشد.
3-مغناطیسهای ابررسانا: مقادیر عظیمی از انرژی مغناطیسی و هلیم مایع در یک مغناطیس ابررسانا موجود است. اگر خاصیت ابررسانایی مغناطیس از بینبرود و مانند آهنربای معمولی عمل کند، ماده ابررسانا در اثر حرارت آسیبدیده و هلیم مایع به نقطه جوش میرسد.
یک مغناطیس ابررسانا گرانقیمت است و خنککردن آن برای بازگشت خاصیت ابررسانایی احتیاج به زمان دارد. بنابراین باید تا حد ممکن از بروز حوادث احتمالی در مغناطیس جلوگیریکرد. اگرچه تسهیلات بسیاری در کاربرد مغناطیسهای ابررسانا از طریق اعمال روشهای پایدارکننده به وجود آمدهاند، اما باید تکنولوژی تشخیص حالات غیرمعمول ابررسانا و در نتیجه حفاظت از آن نیز مورد بررسی قرارگیرند. روشهای زیر برای نگهداری از مغناطیس مطرح شده اند:
1-انرژی ذخیرهشده در مغناطیس از طریق کریوستا (سرماپای) طی چرخهای در مدت زمانی خارج شود که در آن هیچگونه ولتاژ غیر معمول ایجاد نشده و همچنین دما به بیش از حد مجاز افزایش پیدا نکند.
2-هر پیچه به قطعات کوچکتری تقسیم شود تا تقارن مورد نیاز برای ورودی تأمین شده و تعادل جریانها نیز حفظ شود. در نتیجه کاربرد این روش در هنگام مغناطیسکردن پیچهها، نیروهای الکترومغناطیسی تولید شده توسط مغناطیسهای ابررسانا، وقتی جریان مغناطیس کاهش مییابد، متعادل خواهند بود. جهت جلوگیری از جوشیدن هلیم یک پوشش شکستنی در راکتور مورد استفاده قرار میگیرد.
این اطلاعات سودمند در نتیجه کار با مغناطیسهای کوچکی که قابلمقایسه با اندازههای واقعی نیستند، بدست آمدهاند که به اینترتیب تکنولوژی مربوط به حفاظت از مغناطیسهای بزرگ نیز توسعه داده شدهاست.
چرخه سوخت
چرخه سوخت D-T در یک راکتور قدرت گداخت هستهای به صورت زیر است:
1- واکنش D-T در یک راکتور
2- تولید D در پوشش
3-واکنش افزایندهی نوترون
در یک واکنش D-T نوترونهای ایجاد شده در اثر واکنش، در پوشش محافظ تریتیم تولید میکنند. به عبارت دیگر سوخت راکتور D-T حاوی D و Li است. D و Li هر دو ایزوتوپهای پایداری میباشند و به ترتیب مقدار 5/7 درصد و 5/92 درصد لیتیم طبیعی را تشکیل میدهند. اگر فقط از Li در سوخت استفاده کنیم توازن قدرت راکتور افزایش مییابد و راکتور با راندمان بالایی کار خواهدکرد. استفاده منحصر از Li با وجود هزینه مربوط به جمعآوری آن باعث کاهش مصرف لیتیم طبیعی خواهد شد اما از نقطه نظر تولید، کاربرد آن به تنهایی اقتصادی نخواهدبود. در اینجا اقتصادیبودن به این معناست که نوترونها با نسبت تولیدی بیش از واحد افزایش پیدا کنند بطوریکه کنترل و استفاده از نوترونهای ایجادشده در راکتور راندمان بالایی داشته باشد.